يك لاله

 

معرفي يك پرستوي جاويد

 

 

مهندس شهید سید محمدرضا حسینی رستمی

پیکر غرق به خونش به مشهد مقدس و پس از طواف در حرم مطهر حضرت رضا (ع) ضامن غریبان از خراسان به زادگاهش بهشهر تشیع گردید....

 

تاریخ تولد: 1328

نام پدر: میر رحمان

تحصیلات: مهندس مکانیک

تاریخ شهادت 24/2/65

محل شهادت: هفت تپه

شهید عزیز در خانواده ای مذهبی و علاقمند به اسلام و ساحت مقدس اهل بیت در شهر رستم کلا در حومه بهشهر متولد و از آغاز کودکی به تحصیل علم و دانش و فراگیری قرآن علاقه وافر داشت و عمر خود را در راه اسلام، چه در خانواده و دوران دبیرستان و چه در دوران دانشکده سپری نمود و از سال 1354 به منظور خدمت به مردم محروم و متدین کشورمان وارد شرکت ملی گاز شد. در دوران پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و پس از آن نیز در مبارزه با جریانات ضد انقلاب و گروهکهای وابسته به شرق و غرب خستگی ناپذیر و در عشق ورزیدن به ولایت فقیه و روحانیت مبارز و خط امام نمونه بود. در میدان کار و تلاش و خدمت خالصانه و شبانه روزی به مردم محروم و مستضعف استانهای خراسان و مازندران در سنگر مسئولیت گازرسانی به شهرها و روستاها و نیز در اجرای وظائف خطیر و سنگین معاونت شرکت ملی گاز منطقه4 خراسان و مازندران با برنامه ریزی اساسی آنچنان عمل کرد که میزان رشد گازرسانی در سطح شرکت ملی گاز این منطقه را کاملاً الگوی ممتاز کرده. در عرض 6 سال برابر با 50 سال طاغوت عمل کرده بود و از جهات اخلاقی و تواضع همواره با پدر و مادر و خانواده اش با عنایت احترام و صمیمیت و با مردم نیز برخوردی مخلصانه و همراه با تواضع و فروتنی داشت. در کارهای نیک همیشه پیشتاز و از اعضای فعال و موثر انجمن اسلامی بود هیچگاه در کنار کار و مسئولیت سنگین اجرائی از بهاء دادان و وقت گذاشتن جهت برنامه انجمن و شرکت در جلسات انجمن اسلامی خودداری نمی کرد و همواره در ساختار سازماندهی و ایجاد جوی مناسب با جمهوری اسلامی در ارتباط با استفاده از خدمات نیروهای عاشق و دلسوخته توأم با دادن آموزشهای فنی و علمی لازم و سپردن مسئولیتهای کلیدی با آنان دوراندیش بوده و برخوردی فعال داشت و خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و فداکاری و ایثار در این مسیر را که راه رضای خدای تبارک و تعالی می دانست مقصد و هدف خود قرار داده بود و همواره علاقمند و عاشق حضور در جبهه های نور علیه ظلمت را داشت و در شرایط حساس کنونی انقلاب هیچگاه صرفاً به فکر عافیت و زندگی با آرامش و آسایش و در کنار خانواده و فرزندان که باعث دور بودن از صحنه می شد نبود بلکه معتقد بود که اکنون زمان عافیت طلبی و زندگی راحت نیست و نهایتاً در عزیمت عاشقانه اش به جبهه فاو تلاشی بی امان داشت و پس از مدتی در بازگشت از جبهه در ایستگاه هفت تپه در داخل قطار مسافربری توسط هواپیمای رژیم صهیونیستی عراق مظلومانه و به طرز فجیعی شربت شهادت را نوشیده و به لقاءالله پیوست. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

زندگینامه:

الف)تولد و دوران کودکی: شهید مهندس سید محمدرضا حسینی رستمی در سال 1328 در شهر رستم کلا(حومه شهرستان بهشهر از استان مازندران) در خانواده ای مذهبی و علاقمند به اسلام و ساحت مقدس اهل بیت و مستضعف به دنیا آمد. دوران کودکی را با رنج و مرارت بسیار به دلیل ضعف مادی پشت سر گذاشت و همواره خاطرات این دوران جزء خاطرات فراموش نشدنی طول زندگی اش به حساب می آمد.

ب)دوران تحصیل: شهید بزگوار در دوران تحصیل با مشقت فراوان چنانچه خود اظهار می نمود گاهی پیاده از شهر محل سکونت خود (رستم کلا) به شهرستان بهشهر که به فاصله 10 کیلومتر طی کرده و بدین طریق موفق به اخذ دیپلم شد، سپس در سال 1347 به دانشکده علم و صنعت راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک فارغ التحصیل گردید. آنگاه به عنوان افسر وظیفه خدمت نظام را پایان رسانده ابتدا در وزارت راه و ترابری بکار مشغول شد و سپس به استخدام شرکت ملی گاز منطقه4 استان خراسان و مازندران درآمده و همواره با کسب تحصیل و تخصص در کنارش به تعهد و تقوایش می افزود.

ج)دوران قبل از انقلاب: مهندس شهید حسینی همچنانکه در خانواده ای مومن و لبریز از محبت بر ائمه اطهار رشد کرد و آموخت که بطور کامل به مذهبش وفادار باشد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اعلامیه های امام و شرکت در تظاهرات، با طاغوت مبارزه می کرد و معتقد بود که می بایست با توکل بر خدا بر علیه رژِم ستمشاهی به مبارزه برخواست و در یکی از تظاهرات از ناحیه پا و سر زخمی شد. در این دوران پذیرش راه روحانیت مبارز را حفظ کرده و ارتباط وی با حجت الاسلام عبادی امام جمعه شهرستان گنبد دلیل بر اثبات این ادعا می باشد و در سال 54 موفق به گرفتن رساله علمیه حضرت امام از حاج آقای عبادی شد.

د)دوران بعد از انقلاب: شهید گرانقدر از سال 1354 به منظور خدمت به مردم محروم و متدین کشورمان وارد شرکت ملی گاز شد، در دوران پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و پس از آن نیز مبارزه با جریانات ضدانقلاب و گروهکهای وابسته به شرق و غرب خستگی ناپذیر و در عشق ورزیدن به ولایت فقیه و روحانیت مبارز خط امام نمونه بود. در میدان کار و تلاش و خدمت خالصانه و شبانه روزی به مردم محروم و مستضعف استانهای خراسان و مازندران در سنگر مسئولیت گازرسانی به شهرها و روستاها و نیز در اجرای وظائف خطیر و سنگین معاونت شرکت ملی گاز منطقه4 با برنامه ریزی اساسی آنچنان عمل کرد که میزان رشد گازرسانی در سطح شرکت ملی گاز این منطقه را کاملاً ممتاز و الگو کرده است. از ثمره کار او و یارانش هفتاد هزار خانوار از نعمت گاز طبیعی برخوردار شدند. که سخن گفتن در این موارد بسیار مشکل است و خط لوله گاز مردم مستضعف استانهای خراسان و مازندران از پالایشگاه سرخس گرفته تا نیروگاه نکاء حاکی و گویا از زحمات و تلاش فراوان این شهید مخلص و وفادار به جمهوری اسلامی می باشد.

هـ)چگونگی شهادت: به دنبال عزیمت دومین بار به جبهه های جنگ و به جهت تخصصی که داشت و دوستان که با رفتن شهید به جبهه مخالفت می ورزیدند. به دلیل نقش عمده و موثری که در شرکت ملی گاز بر عهده داشت وسرانجام با اظهار این جمله که دلم برات کرده که حتماً به جبهه بروم پس از فتح فاو جهت انجام کار بسیار حساس به فاو عزیمت و با طرح لوله کشی آب و بنزین و گازوئیل و عبور آن از رودخانه اروند به فاو توانست کار بسیار گرانقدری انجام داده و پس از 45 روز کار سخت و طاقت فرسای شبانه در مراجعت به محل کارش (شرکت گاز) خداوند نیز قبل از خشک شدن عرق بدن خسته اش پاداش آن را داده و در ایستگاه هفت تپه با حمله وحشیانه هواپیمای رژیم صهیونیستی عراق با همان لباس بسیجی به فیض شهادت که آمال و آرزویش بود نائل آمد و پیکر غرق به خونش به مشهد مقدس و پس از طواف در حرم مطهر حضرت رضا (ع) ضامن غریبان از خراسان به زادگاهش بهشهر تشیع و در طول راه حداکثر شهرستان ها به وسیله مردم قدرشناس که از زحمات بی شائبه اش مطلع بودند تشیع گردید.

و)خصوصیات اخلاقی شهید: از جهات اخلاقی و تواضع همواره با پدر و مادر و خانواده اش با عنایت احترام و صمیمیت و با مردم نیز برخوردی مخلصانه و همراه با تواضع و فروتنی داشت. در کارهای نیک همیشه پیشتاز و از اعضای فعال و موثر انجمن اسلامی بود هیچگاه در کنار کار و مسئولیت سنگین اجرائی از بهاء دادان و وقت گذاشتن جهت برنامه انجمن و شرکت در جلسات انجمن اسلامی خودداری نمی کرد و همواره در ساختار سازماندهی و ایجاد جوی مناسب با جمهوری اسلامی در ارتباط با استفاده از خدمات نیروهای عاشق و دلسوخته توأم با دادن آموزشهای فنی و علمی لازم و سپردن مسئولیتهای کلیدی با آنان دوراندیش بوده و برخوردی فعال داشت و خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و فداکاری و ایثار در این مسیر را که راه رضای خدای تبارک و تعالی می دانست مقصد و هدف خود قرار داده بود و همواره علاقمند و عاشق حضور در جبهه های نور علیه ظلمت را داشت.

د) خاطرات بجامانده از شهید: سراسر زندگی شهید پر از خاطره فراموش نشدنی است که انسان قادر نیست از کدام لحظات سخن بگوید. خصوصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی که حفاظت و حراست از محل مسکونی ششصد دستگاهی مشهد به عهده تنی چند از برادران انجمن اسلامی که مبادرت به تشکیل بسیج مستضعفین نموده بودند قرار گرفت. شهید در شبهای سرد زمستان مشهد تا نیمه های شب و گاهی تا صبح به نگهبانی حوزه استحفاظی خود می پرداخت در حالیکه با توجه به شغل حساسی که داشت مجبور به انجام نگهبانی بود از لباس گرم و مجهزی که داشت استفاده نمی کرد. خاطره دیگر مربوط به عزیمت شهید در دفعه دوم به جبهه بود که با تک تک بچه ها با بستن سربند مخصوص رزمندگان که خود از همان سربندهای مختلف بیرون کشیده با عنوان زائران کربلا عکس گرفته که پس از شهادت چاپ گردید. خاطره دیگر که یکی از برادران مسئول سپاه که در فاو همراه شهید بود تعریف می کرد این بود که شهید در هنگام تسویه حساب اسرار ورزیدند که حتماً باید به عنوان یک بسیجی تسویه حساب نمایند و نامه های تحت عنوان بسیجی از طرف سپاه دریافت نماید، باتوجه به اینکه از طرف وزارت نفت انجام وظیفه می کرد. خاطه بعدی تلفنی بود که در هفته دولت سال 1363 از طرف منافقین به شرکت گاز استان خراسان شده بود مبنی بر اینکه در ایستگاه 5 گاز مشهد اقدام به بمب گذاری نموده اند که شهید بزرگوار با خونسردی خاص خودش دستور بستن گاز منتهی به ایستگاه مذکور را نمود و خودش در ساعت اعلام انفجار بمب در محل مورد بحث حاضر گردید که خوشبختانه هیچگونه اتفاقی رخ نداده بود و منافقین برای رعب و وحشت دست به این عمل زده بودند. در شرایط حساس کنونی انقلاب هیچگاه صرفاً به فکر عافیت و زندگی با آرامش و آسایش و در کنار خانواده و فرزندان که باعث دور بودن از صحنه می شد نبود بلکه معتقد بود که اکنون زمان عافیت طلبی و زندگی راحت نیست. شهید بزگوار بسیار سخت کوش و شدیداً معتقد به مبانی اسلام بود سعی داشت که حتماً نان حلال کسب کند و در پرداخت وجوهات خمس و ذکات و غیره سخت مقیّد بود. با خانواده و اطرافیانش بسیار مهربان و نسبت به همه دلسوز و لحضه ای از یاد فقرا و درماندگان خصوصاً خانواده های بی سرپرست شهدا غفلت نمی کرد. مشکلات زندگی را سبک می گرفت و با تلاش آنها را رفع می کرد. می گفت که همیشه باید به خداوند کریم توکل کرد که او کاشف سختی ها و ناچاری هاست. شهید حسینی هر روز قبل از اذان صبح از خواب برمی خواست و به نماز می ایستاد و به دعا مشغول شده و قرآن می خواند سپس راهی محل کارش می شد. به طور مستمر در مراسم دعای کمیل، ندبه و نماز جمعه شرکت داشت و فرزندانش را هم اغلب با خود می برد. بسیار مطالعه می کرد و به کتابهای شهید مطهری و شهید دستغیب علاقه خاصی داشت و در حوزه علمیه شهید هاشمی نژاد شهر مقدس مشهد به تحصیل معارف اسلامی می پرداخت.

شهید بزرگوار پرتوان و مقاوم و پرکار بود و در راه خدا از هیچ خطری نمی هراسید با همگان مهربان و خوش برخورد بود عاشق امام و رهرو راه ایشان بود شادی امام شادی او و غم امام غم او بود.

سلام بر او که زیبا متولد شد و هم چون جدش علی (علیه السلام) در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید.

«از زبان همسر شهید»

 

 

 

زنده و جاويد باد************ياد شهيدان ما

 

 

 

                                                        

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


موضوعات مرتبط: رستمکلا ، عکس ها ، دلنوشته ها ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:شهيد حسيني,زندگي نامه شهيد حسيني,مهندس سيد محمد رضا حسيني, | | نویسنده : اعضای هیئت |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.